چهار حقیقت تجربی می تواند توضیح دهد که چگونه فن آوری و نوآوری موجب رشد و توسعه اقتصادی می شوند. اولین مورد شامل این می باشد که، قابلیت های یک کشور در استفاده از تکنولوژی های موجود و نیز در نوآوری به تعیین عملکرد اقتصادی آن در دراز مدت از طریق تغییر ساختاری می پردازد. اما از آنجا که توسعه قابلیت های جدید برای استفاده و جذب تکنولوژی بسیار سخت می باشد، بنابراین همگرایی استانداردهای زندگی بین کشورها به طور کلی بسیار کند بوده و یا حتی وجود ندارد. تنها چند کشور از فقر نسبی به توسعه نسبی تغییر پیدا کردند. کشورهای ثروتمند توسعه یافته دارای سطوح بالایی از پیچیدگی تکنولوژیکی بوده و دلیل حجم بسیار زیادی از سرمایه گذاری در علم و فناوری و در درجه اول تحقیق و توسعه (R & D) هستند. کشورهای فقیر دارای قابلیت های تکنولوژیکی بسیار پایین تر و سرمایه گذاری بسیار کمتری در تحقیق و توسعه می باشند.
دومین حقیقت این است که، در 15 سال گذشته و یا بیشتر، قابلیت های موجود در بازارهای صادراتی یک راه خوب برای تشخیص کشورهای فقیر با احتمال رشد آرام یا سریع بوده است. به عبارت دیگر، انواع قابلیت هایی که یک کشور را قادر به سازگاری با مرز جهانی می کنند دارای ارتباط نزدیکی با عملکرد در بازارهای جهانی هستند. جهانی شدن به ارائه فرصت هایی برای جبران از طریق انتشار دانش می پردازد، اما ورود به بازارهای جهانی به طور خودکار به رشد منجر نمی شود.
حقیقت سوم شامل این است که، استفاده از بازارهای صادراتی بین المللی به عنوان یک وسیله برای رشد اقتصادی به شرکت هایی برای تغییر در دسته بندی محصول جدید با پیچیدگی و تکنولوژی بالاتر نیاز دارد. تغییر ساختاری عمدتا توسط تغییرات تکنولوژیکی هدایت می شود که با نرخ بسیار مختلف در بخش های مختلف در اقتصاد رخ می دهد. ورود به بازارهای صادراتی جدید بدان معنی است که تغییرات تکنولوژیکی برخی از بخش های اقتصاد را بیش از بخش های دیگر تحت تاثیر قرار می دهد و آن بخش ها می توانند باعث تغییر ساختاری سریع شوند.
حقیقت چهارم، بازارهای جهانی که در حال رشد در دهه های اخیر هستند، منبع درجه بالایی از تغییرات ساختاری بوده اند. رشد در کشورهای در حال توسعه با اهمیت رو به افزایش کالاهای قابل معامله در سطح بین المللی منطبق است. سهم تولید برای تقاضای نهایی خارجی به ویژه از سال 2001 افزایش یافته است. تولید و خدمات بازار، که هر دو در سطح بین المللی قابل معامله هستند، منجر به جهانی شدن تولید با رشد مبتنی بر منابع در تعداد کمی از کشورهایی می شود که به آن اهمیت می دهند.
جستجو: فن آوری و نوآوری برای ایجاد بهره وری و رشد اقتصادی
اثر مستقیم تغییر تکنولوژیکی _ اساسی و ساختاری_ در تولید اقتصادی و اشتغال برای ارزیابی دشوار ست، بنابراین اقتصاددانان معمولا به معیارهایی از بهره وری متوسل می شوند. این بخش به بررسی دو جنبه از تغییرات تکنولوژیکی مربوط به افزایش بهره وری می پردازد: رابطه تغییر تکنولوژیکی به تغییر ساختاری، و نقش های مختلف بهره وری در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور و در اقتصادهای توسعه یافته.
ما به دو نوع از بهروه وری می پردازیم. ساده ترین و مرتبط ترین نوع بهره وری نیروی کار است که به معنی ارزش افزوده به ازای هر کارگر است. دیگر شکل جامع تر شامل بهره وری عوامل کلی (TFP) است، که به نقش محصولات سرمایه ای اهمیت می دهد (به عنوان مثال، ماشین آلات و تجهیزات، ساختمان).
بهره وری عوامل کلی برای تغییر ساختاری
تغییر تکنولوژیکی از عوامل مهم تغییر ساختاری است چرا که میزان آن بین بخش های اقتصادی تا حد زیادی متفاوت است، در نتیجه موجب رشد اقتصادی می شود که به نفع برخی از بخش ها بیش از سایر بخش های دیگر است.
تغییر ساختاری را می توان با شاخص Finger-Kreinin اندازه گیری کرد (زیرنویس 9 در فصل 1). با تجزیه آن شاخص به دو بخش- یک بخش مربوط به تغییرات بهره وری (که نشان دهنده تغییر فن آوری-TFP است) و بخش دیگرمربوط به تغییرات در استفاده از داده ها (کار و سرمایه) – می توان ارزیابی کرد که کدام بخش از تغییر ساختاری یک نتیجه مستقیم از تغییر تکنولوژیکی است . بخش تکنولوژیکی شاخص به تفاوت های مهم (با ارزش افزوده سهام) بین نسبت های گروهی تغییر بهره وری و نسبت اقتصادی تغییر بهره وری می پردازد.
برای خواندن ادامه این مقاله کلیک کنید.
منبع: کارویژه
نظرات
ارسال یک نظر